سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و فرمود : ] آن که به عیب خود نگریست ، ننگریست که عیب دیگرى چیست ، و آن که به روزى خدا خرسندى نمود ، بر آنچه از دستش رفت اندوهگین نبود ، و آن که تیغ ستم آهیخت ، خون خود بدان بریخت ، و آن که در کارها خود را به رنج انداخت ، خویشتن را هلاک ساخت ، و آن که بى‏پروا به موجها در شد غرق گردید ، و آن که به جایهاى بدنام در آمد بدنامى کشید ، و هر که پر گفت راه خطا بسیار پویید ، و آن که بسیار خطا کرد شرم او کم ، و آن که شرمش کم پارسایى‏اش اندک هم ، و آن که پارسایى‏اش اندک ، دلش مرده است ، و آن که دلش مرده است راه به دوزخ برده . و آن که به زشتیهاى مردم نگرد و آن را ناپسند انگارد سپس چنان زشتى را براى خود روا دارد نادانى است و چون و چرایى در نادانى او نیست ، و قناعت مالى است که پایان نیابد ، و آن که یاد مرگ بسیار کند ، از دنیا به اندک خشنود شود ، و آن که دانست گفتارش از کردارش به حساب آید ، جز در آنچه به کار اوست زبان نگشاید . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :5
بازدید دیروز :2
کل بازدید :3719
تعداد کل یاداشته ها : 3
103/9/2
8:28 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
زهرا[0]

خبر مایه
عناوین یادداشتهای وبلاگ
قران شعر محراب عناوین یادداشتها[3]
ÂÝÑíä
یک شبی مجنون نمازش را شکست
 بی وضو در کوچه ی لیلا نشست

 عشق آن شب مست مستش کرده بود

فارغ از جام الستش کرده بود

 گفت یا رب از چه خوارم کرده ای ؟

بر صلیب عشق دارم کرده ای؟

 خسته ام زین عشق ، دلخونم نکن

من که مجنونم تو مجنونم نکن

 مرد این بازیچه دیگر نیست

این تو لیلا ی تو ، من نیستم

 گفت: ای دیوانه لیلایت منم

در رگت پنهان و پیدایت منم

 سال ها با جور لیلا ساختی

من کنارت بودم و نشناختی

 عشق لیلا در دلت انداختم

صد قمار عشق ، یکجا باختم

 کردمت آواره ی صحرا نشد

گفتم عاقل می شوی اما نشد

 سوختم در حسرت یک یا ربت

غیر لیلا بر نیامد از لبت

 روز و شب او را صدا کردی ولی

دیدم امشب با منی گفتم بلی

 مطمئن بودم به من سر می زنی

بر حریم خانه ام در می زنی

 حال این لیلا که خوارت کرده بود

درس عشقش بی قرارت کرده بود

 مرد راهش باش تا شاهت کنم

صد چو لیلا کشته در راهت کنم

امید وارم خوشتون بیاد


قران       محراب